صدور مجوز استخدام ۵ هزار آتش نشان در سراسر کشور استیضاح شهردار مشهد از دستورکار شورا خارج شد کشف جسد بدون هویت در شهرک مهرگان مشهد (یکم مرداد ۱۴۰۳) ترافیک سنگین در بزرگراه آزادی، بولوار وکیل‌آباد و سه‌راه خیام در مشهد (یکم مرداد ۱۴۰۳) کیفیت هوای پنج منطقه کلانشهر مشهد امروز پاک است (یکم مرداد ۱۴۰۳) برگزاری کارگاه نقاشی «زیارت رنگ‌ها» با موضوع اربعین در مشهد امامی‌راد: طرقبه‌شاندیز دایه مهربان‌تر از مادر نمی‌خواهد | گسترش مشهد به سمت طرقبه‌شاندیز معضلات فراوانی درپی دارد اجرای ۱۳۰ هکتار پارک، هسته مرکزی شهر مشهد را به ارتفاعات جنوب وصل می‌کند شهروند خبرنگار | درخواست امتداد خط ۴ قطارشهری مشهد تا میامی + پاسخ فرماندار مشهدمقدس: امروز در نقطه‌نقطه شهر، پروژه فعال وجود دارد شهردار مشهدمقدس: بوستان جهان‌شهر، بزرگ‌ترین پارک شهر است پروژه جهان‌شهر؛ مهم‌ترین دستاورد دوره ششم مدیریت شهری | احداث ۱۳ پارک ویژه بانوان در مشهدمقدس درباره مزرعه تاریخی «سرده» و قناتی که مشهدی‌ها را سیراب می‌کرد امیر آذریان: هرکس برای شهدا قدم بردارد، به امنیت کشور کمک می‌کند شهردار منطقه۸ مشهد: اجرای پروژه‌های عمرانی در اراضی پادگان، حاصل تعامل ارتش با مدیریت شهری است گلایه ساکنان محله مهرآباد مشهد از انسداد یک پُل تشکیل ۶ کمیته تخصصی برای استقبال از زائران دهه آخر صفر در مشهد آغاز عملیات اجرایی فاز یک بوستان ۲۵ هکتاری جهانشهر در مشهد + فیلم
سرخط خبرها

درخت عناب را بریدند

  • کد خبر: ۱۲۲۴۸۵
  • ۰۱ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۵
درخت عناب را بریدند
سلمان نظافت یزدی - شاعر و روزنامه نگار

روبه روی پارک وحدت، کوچه‌ای بود که وقتی واردش می‌شدیم می‌دانستم که امروز روز بازیگوشی و شیطنت است، اگر بهار و تابستان بود روز ول بودن در کوچه‌های باریک اطراف و آویزان شدن از شاخه‌های درخت‌های توت یا تماشای بچه‌های محل بود که مشغول نشانه گیری چغوک‌ها با پلخمون بودند.

وارد کوچه می‌شدیم، چهارراه دوم می‌پیچیدیم سمت راست در کوچه حوض خرابه و بعد چند کوچه بن بست را که رد می‌کردیم، وارد یکی از کوچه‌های بن بست که عرضش به اندازه دو نفر بود و دو در بیشتر نداشت، می‌شدیم. دری که آخر کوچه باز می‌شد به حیاطی می‌رسید که گوشه اش حوضی کوچک زیر سایه درخت بلند عناب وسط حیاط قرار داشت، اگر حال همه خوش بود می‌شد در حوض غُطه خورد.

خانه‌ای دو طبقه، زیرزمینی که دو پله می‌خورد و پله‌هایی گوشه حیاط برای رسیدن به طبقه بالا، اول باید از ایوان عبور می‌کردی که شاخه درخت توت همسایه خودش را به گوشه آن رسانده بود. طبقه بالا دو اتاق داشت که یکی از اتاق‌ها با در‌های چوبی تاشو درست شده بود.

گوشه هال پله‌هایی داشت که به طبقه پایین می‌رسید و پایین پله‌ها روبه روی دری که به زیرزمین باز می‌شد، صندوق خانه بود که می‌شد در بوی نفتالین آن گم شد. در صندوق خانه همه چیز پیدا می‌شد، اما یک جعبه کوچک که داخلش پرچم مشکی گلدوزی شده‌ای را با شکوه خاصی نگه می‌داشتند و در سال دو ماه روی در ورودی خانه نصب می‌شد، انگار مهم‌ترین چیزی بود که آنجا وجود داشت.

بیشتر خانه‌های آن محل پرچمی شبیه آن را داشتند و بیشتر خانه‌های آن محل صندوق خانه داشتند و بیشتر خانه‌های آن محل درخت توت و عناب داشتند.

من خانه‌های زیادی را در آن محل دیده ام. از خانه شوکت خانم و خواهرش که هر دو خیاط بودند، از خانه آقای وفا، از خانه فاطمه خانم قابله که شوهرش جایی در جاده گم شده بود. من حتی حیاط خانه روحانی که برای مردم آن محله محترم بود و اطراف خانه اش آرامشی جادویی موج می‌زد را هم دیده ام.

من هنوز گاهی در خواب هایم در آن خانه و کوچه هایش در حال دویدن هستم. در حوض شنا می‌کنم، در ظهر تابستان از درخت توت همسایه آرام و بدون سروصدا توت می‌چینم و هرطور شده ۱۵۰ تومان پول جور می‌کنم و خودم را به کاک پزی حوالی بیمارستان امام هادی (ع) می‌رسانم و یک جعبه کاک می‌خرم و بر می‌گردم در صندوق خانه پنهان می‌شوم و طوری کاک می‌خورم که وقتی بیدار می‌شوم روی دست هایم ردی از آرد و شکر کاک مانده است.

روبه روی پارک وحدت، کوچه وحدت ۲۱ است، اگر در گوگل از بالا نگاهش کنی، می‌توانی در آن کوچه و کوچه حوض خرابه ردّ خانه‌ها و خاطرات بسیاری را ببینی که دیگر نیستند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->